نمیدونم... واقعا داشتم شاخ در میآوردم. پشت گوشی که تعریف میکرد هنگِ هنگ بودم.خلاصه برای عکس گرفتن از این مهم راهی روستا شدیم.تازه وقتی مخم به اوج هنگی خودش رسید که متوجه شدم این پسره ۱۶ سالشم بیشتر نبوده که دو تا عروس هم سن و سال خودشو با هم و تو یک عروسی به خونه ی بخت می بره. تا یک زندگی تاریخی رو در کتاب تاریخ ایران ثبت کنه . هر کاری میکردم که با دوربینم از این داماد و دوتا عروس کنارش عکس بگیرم مغزم فرمان نمیداد... آیا مغز شما فرمان میداد؟... هر کدام از زوجین ِ این مرد شجاع که در روستای دهمیان آخرین روستا از توابع کوهسرخ کاشمر زندگی میکردند اظهار خرسندی و علاقه مندی از این وصلت داشتند و شا داماد هم که خوب عامل این دسته گل بوده خوشحال ِ خوشحال تشریف داشتن و دلیل این کارش رو هم عشق و علاقه نسبت به همسرانش میدونست!.جالب این جا بود که این جوان مرد ۱۶ ساله ابتدا با دختر عمه ازدواج میکنه و بعد به دنبال عشق و احساس دلش میره که یک نفر دیگه رو هم به عنوان همسر انتخاب میکنه در واقع این جوان دو تا دل داشته و دنبال عشق دومش رفته و مثل یک مرد دومی رو هم اختیار کرده و به خونه ی خودش برده تا با این دو تا کد بانو یه زندگی سراسر خوشی رو شروع کنه البته که چشم من آب میخوره!!!!